اریک امانوئل اشمیت، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی است. نوشته‌های او به بیش از ۴۰ زبان دنیا ترجمه شده و نمایشنامه‌های متعدی از وی در بیشتر نقاط جهان به روی صحنه رفته‌اند. وی با کتاب‌هایی که منتشر کرده است تاکنون توانسته است جوایزی مانند جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور و جایزه آکادمی بالزاک را به دست آورد.
این کتاب مجموعه چهار داستان کوتاه است که در این داستان‌ها اریک امانوئل اشمیت بار دیگر با ظرافت خاص خود به جستجو در درون شخصیت‌ها و روابط انسان‌ها می‌پردازد. گاهی از خوشبختی متزلزل یک زن می‌گوید، زمانی از غفلت یک پدر، گاهی از نیروی خاطرات و همواره از مرز میان واقعیت و تخیل و حقیقت و دروغ. (بیشتر…)

این کتاب همانطور که از عنوانش پیداست شامل پنج داستان کوتاه از کشورهای آسیایی می‌باشد؛
۱. سفر به ستارگان (فیلیپین)
۲. بلیتی برای یک فیلم (چین)
۳. خلاصی از دست گربه (تایلند)
۴. اولین توصیه (کره)
۵. راز مینالو (گینه نو) (بیشتر…)

کتاب «شاید باور نکنید» مجموعه ۵۰ داستان کوتاه از عمران صلاحی می‌باشد که مجموعا در ۱۳۰ صفحه جمع‌آوری شده است. (بیشتر…)

گربه چکمه پوش یک کتاب داستان کودکانه کوتاه و مصور می‌باشد، که برای گروه سنی الف و ب تهیه شده است.

یکی بود، یکی نبود. آسیابانی بود که سه پسر داشت. آسیابان هنگام مرگ آسیاب را به پسر بزرگش داد و خرش را به پسر دومش ولی آنچه که به پسر کوچکش رسید یک گربه بود! آن گربه ناز و کوچولو به صاحب جوانش گفت: «نگران نباش، صبر کن تا ببینی، سرانجام تو از همه بهتر خواهی شد … .

(بیشتر…)

کتاب حاضر به نویسنده و هرکسی که قصد داستان نویسی دارد می‌آموزد که برای نوشتن یک داستان کوتاه به چه نکاتی باید توجه داشت.

مراحل نوشتن یک داستان کوتاه طبق توضیحات این کتاب بدین گونه است؛
– ابتدا یک ایده یا فکر اولیه را درج می‌کنیم.
– سپس خط طرح را درج می‌کنیم که به ترتیب امل موارد زیر است:
الف) شروع داستان
ب) شخصیت اصلی داستان (توصیف اجمالی)
ج) حادثه اصلی داستان
د) پایان داستان (بیشتر…)

کتاب حاضر مجموعه ای با بیش از ۱۸۰ داستان زیبا و پندآموز نوشته حسین صدیقی چافجیری می باشد؛
برای نمونه به یکی از داستان های کوتاهی که در وصف معلم و تلاش های او آمده است می نویسیم:
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گقت: شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید! من که نمی خواهم موشک هوا کنم، می خواهم در روستایمان معلم شوم.
دکتر جواب داد: تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم بشوی قبول، ولی هرگز نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردانت در روستایتان نخواهد موشک هوا کند. (بیشتر…)

کتاب یکی بود یکی نبود نیز بعنوان کتاب آغازگر کتاب های داستانی در ایران شهرت دارد. در کتاب ها و داستان های وی شاهد مثل ها و تشبیه های ساده و دلنشینی هستیم که به زیبایی آثار وی می افزاید. در نسخه الکترونیکی این کتاب، داستان طنز و زیبای کباب غاز و چند داستان دیگر علاوه بر داستان ها نسخه چاپی وجود دارد. (بیشتر…)

سرزمینی بود که همه مردمش دزد بودند! شبها هر کسی شاه کلید و چراغ دستی دزدی اش را برمی داشت و می رفت به دزدی خانه همسایه اش. در سپیده سحر باز می گشتند، به این انتظار که خانه خودش هم غارت شده باشد! و چنین بود که رابطه همه با هم خوب بود و کسی هم از قاعده نافرمانی نمی کرد. (بیشتر…)

سال ها پیش آفتاب پرست خودخواه و مغروری سایر حیوانات را تنها به این خاطر که نمی توانستند رنگ خود را چون او تغییر دهند، ریشخند می کرد! او تمام روز با خود می گفت: «چه زیبایم من! هیچ حیوانی به شکوه و جلال من وجود ندارد!» همه حیوانات رنگ های زیبای او را تحسین می کردند، ولی اخلاق زشت و فخرفروشی اش را نه! روزی آفتاب پرست از دشتی می گذشت که ناگاه باران شروع به باریدن کرد، (بیشتر…)

کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: «می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد: «از میان بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتم. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد».
اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه. (بیشتر…)