دانلود رمان جهالت
جهالت دهمین رمان میلان کوندرا نویسنده چک – فرانسوی است؛ که در سال ۱۹۹۹ به زبان فرانسوی نوشته و در سال ۲۰۰۰ چاپ شده است. ترجمه انگلیسی این رمان برنده جایزه اسکات مونکریف شد. مضمون این داستان درباره مهاجرت، غربت و نوستالژی است.
مقدمه
میلان کوندرا نویسندهای بیهنگام است و چارچوب ناپذیر و بیشتر از همه نویسندگان معاصر و مانند اکثر نخبگان ادبیات داستانی معاصر جهان، امروزین است و فرزند زمان خودش. برای شناخت درست کوندرا پیش از همه باید اروپایی بود یا با سیر تحول اندیشه (به معنای عام) در اروپا آشنا بود. کوندرا یکی از معدود نویسندگان معاصر اروپاست که بار تحولات مدرنیته و ماحصل واقعی آن بر دوشش سنگینی میکند و سنگینی و سبکی هستی از این منظر را به بهترین و بدیعترین زبان در قالب ادبیات داستانی بیان میکند. شاید یکی از دلایل موفقیت جهانی وی را هم بتوان همین زاویه دید دانست. چرا که انسان امروز در هر منطقهای از دنیا به هر حال از مدرنیته و چالشهای آن با سنت و دید انتقادی نسبت به آن متأثر است. برخی از منتقدان ادبی، آثار کوندرا را رمانهای فلسفی، و برخی این خصیصه را نقطه ضعف آثار دانستهاند. اما آنچه مشخص است، کوندرا در آثارش سوالهایی را مطرح میکند و در پیوند با روند قصه، پاسخهایی را بیان میکند که حوزه فرهنگی اروپا برای آنها یافته است. این پرسشها گاه آن چنان بار معنایی و عمیقی مییابند که وارد حوزه پدیدارشناسی فلسفی میشوند. اما در کل همگی تفکر برانگیزند و در محدوده پرسش از وجود قرار میگیرند. این خصیصه، باعث میشود برخی به غلط آثار او را رمان فلسفی بنامند. حال آنکه حوزه رمان و ادبیات داستانی حوزهای کاملاً مستقل از فلسفه است. اما این هر دو با تمام وجود از هم متأثر و در داد و ستدی ابدی هستند. کوندرا یکی از فعالان حوزه ادبیات داستانی است که در حاضر کردن تفکر و فلسفه در اثر خویش بسیار ماهر است. اگر به مسیر داستانهای کوندرا در زمان خطی نگاهی بیندازیم، روند شکلگیری این تفکر فلسفی یا به قولی فلسفیدن به خوبی مشهود است و هرچه به آثار متأخرش میرسیم، ظهور این مایه جدیتر میشود. به صورتی که در چهار اثر آخرین او، روند قصه در حول و حوش یک مفهوم و تعابیر گوناگونش میگذرد: جاودانگی، آهستگی، هویت و جهالت. معروفیت جهانی این نویسنده چک با اثر سبکی تحمل ناپذیر هستی (در ایران: بار هستی) آغاز شد، ولی سه اثر آخر او نتوانست چندان نظر منتقدان را جلب کند. اما با یک تغییر فاز اثر آخر خود را که به زبان فرانسه نوشته، برای اولین بار با ترجمه اسپانیایی به خوانندگانش تقدیم کرد که اکنون به فارسی برگردانده شده است. کوندرا زندگی خود را با دیدن دو روی سکه مدرنیته سر کرده و جزء نسلی از اروپای شرقی است که کودکی خود را با یورش تانکهای نازی، جوانی را با بحرانهای اقتصادی بعد از جنگ زیر حکومت توتالیتر کمونیستی، و میانسالی را با یورش تانکهای روسیه شوروی و در سالخوردگی با یورش تانکهای دلار گذراندهاند، و شاهد همه صورتهای مختلف مدرنیته در اروپا بودهاند. و همین گذر از چالشهای نفسگیر، عمق شک فلسفی و تعلیق واقعیت و حجاب حقیقت را در آثار او به اوج رسانده است. نگاهی به تاریخهای مهم زندگی نویسنده بیندازیم:
– تولد، اول آوریل ۱۹۲۹ در چک
– پیوستن به حزب کمونیست در ۱۹۴۷
– چاپ نخستین کتاب شعر در ۱۹۵۳ (انسان، باغ بزرگ) – انتشار نخستین نمایشنامه در ۱۹۶۲ (صاحبان کلیدها)
– انتشار نخستین کتاب داستانی در ۱۹۶۴ (عشقهای خندهدار)
– انتشار نخستین رمان در ۱۹۶۷ (شوخی)
– یورش تانکهای روسی به پراگ در ۱۹۶۸ (بهار پراگ)
– تا بیش از بیست سال هیچ اثری از کوندرا رسماً در چکسلواکی اجازه انتشار نداشت.
– انتشار رمان زندگی جای دیگری است، در فرانسه، ۱۹۷۳
– دریافت دعوتنامه از دانشگاه رن فرانسه به عنوان استادیار ادبیات و دریافت اجازه خروج از کشور در ۱۹۷۴ (تا این زمان وی اجازه هیچ فعالیت ادبی و نویسندگی نداشت).
– انتشار ترجمه آثار به فرانسه ۱۹۷۴ (تا ۱۹۹۷ تمام آثار کوندرا ابتدا در فرانسه منتشر میشد).
– با کتاب خنده و فراموشی، مقامات چکسلواکی تابعیت کوندرا را لغو میکنند، ۱۹۷۹.
– انتشار آخرین اثر کوندرا به نام جهالت به زبان اسپانیایی ۲۰۰۰.
در فاصله استقرار کوندرا در فرانسه تا انتشار رمان جهالت، به جز رمان سبکی تحمل ناپذیر هستی که موجب شهرت ادبی نویسنده شد، کوندرا سه اثر بسیار مهم در قالب رمان عرضه کرد:
– «جاودانگی» با طرحی که کاملاً در فضای فرانسه و دنیای آزاد غرب میگذرد.
– «آهستگی» که متأسفانه به زبان فارسی انتشار نیافته است.
– «هویت» که با بررسی روابط یک زوج، شخصیتهای پنهان و مسأله شناخت خویشتن و هویت فرهنگی، اجتماعی و … را به پرسش میگذارد.
اما آخرین اثر کوندرا رمان جهالت است که ابتدا ترجمه اسپانیایی آن در اسپانیا و آمریکای جنوبی به انتشار میرسد. مارتینس لاخه در نشریه ال موندو (۸ ژوئن ۲۰۰۰) مینویسد: «از آنجا که ممکن است نام کتاب موجب اشتباه شود، نویسنده در یک بحث تفکر برانگیز و بسیار جالب در درون کتاب، توضیح میدهد که «ندانستن» معادل «دلتنگ شدن» است و برای همین، پس زمینه ماجراهای دو شخصیت اصلی رمان (ایرنا و یوزف) نوستالژی است: درد جهل، آگاهی بر این که دور از آنها خبری هست که از آن بیخبرند. در خلال یک ملاقات عاشقانه میان ایرنا و یوزف روشن میشود که حتی خودشان هم کاملاً به یاد نمیآورند که بودهاند و حتی شاید نادیده میگیرند که چه کسانی هستند. بر این اساس، بازگشت آنها به سرزمین گم شده شان، که مدتها پیش از آن مهاجرت کردهاند، راهی متفاوت در پیش میگیرد. عشق در یک زمان آغاز میشود و همزمان پایان میگیرد: این ملاقات تکرار ناپذیر است، اما همین عشق زودگذر است که به بازگشت آنها معنا و ریشه میبخشد». نکتهای که در پایان باید به آن اشاره کرد، سیر تحول و شناخت شخصیتهای داستان اوست که از میان دیدارها، صحبتهای پراکنده و روابط عاشقانه شکل گرفته و نمایان میشوند. متأسفانه به عذرهای اخلاقی فراوان بهجا یا نابهجا، کوندرایی که فارسی زبانان از طریق ترجمهها میشناسند، چیزی کاملاً متفاوت از کوندرای اصلی است.
نام مؤلف/گردآورنده: میلان کوندرا، ترجمه: آرش حجازی
تعداد صفحات: ۲۰۰ صفحه
دانلود رمان جهالت