دانلود کتاب ادراکات لحظات نزدیک به مرگ و تحولات روحی آن
«مرگ» واقعیتی است غیرقابل انکار! رسیدن به مرگ برای هر موجود ضروریتر از حیات اوست، چرا که همگان طعم مرگ را میچشند. آدمی از اولین روزهای تاریخ حیات معقول خویش به تأمل در هویت مرگ پرداخته و در آن اندیشیده و این کاوش همچنان ادامه دارد. اما چه کسی میتواند از این راز پوشیده پرده بردارد؟! آن کس که این راه را طی کرده و از این شوکران نوشیده است! لکن او را راهی برای بازگشت نیست تا آنچه را یافته، بازگوید! «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد».
با این همه، دو گروه میتوانند از آن سوی این دیوار، خبر آورند:
۱. آنان که از اسرار ناپیدا باخبرند و با کانون حقیقت عالم وجود سر و سری دارند.
۲. کسانی که لبالب این پرده میروند و گاه حتی قدمی فراسوی آن مینهند و سپس از رفتن میمانند و بازمیگردند.
گروه اول انبیاء و ائمه و اوصیاء (علیهم السلام) هستند و دسته دوم کسانیاند که لحظات نزدیک مرگ را تجربه کردهاند. دسته اول از خطا و گناه مبرّا هستند و دانششان تا دوردستهای عالم پس از مرگ را دربرمیگیرد، ولی دسته دوم گرفتار لغزش و غفلتاند و آگاهیشان به کمی آنسوتر از مرگ محدود است. از اینرو میبایست آنچه طایفه دوم میگویند با گفتههای گروه اول سنجید و سپس به داوری نشست و به استنتاج پرداخت.
آنسوی دنیا
بنابر گفته عالمان به غیبت و شهادت برهان قاطع، آدمی در گذر از دنیا، مراحل زیر را طی میکند:
۱. احتضار یا لحظات نزدیک مرگ
۲. قبض روح
۳. عالم قبر و برزخ
۴. عالم آخرت و قیامت
در سخنان معصومان (علیهم السلام) پیرامون همه این منازل میتوان مطالب فراوان یافت. اما در گفتههای گروه دوم تنها خبر از احتضار یافت میشود» که آنها لحظات نزدیک مرگ را آزمودهاند و از مراحل بعدی چیزی نیافتهاند. احتضار در زبان روایات در کتاب حسین بن سعید اهوازی از عباد بن مروان نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هنگامی که جان به حلق میرسد و شخص در شرف مرگ است، رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ع) و ائمه معصومین و جبرئیل و میکائیل و فرشته مرگ در کنار او حاضر میشوند. جبرئیل به او نزدیل میشود و خطاب به رسول الله (ص) میگوید: این شخص خدا و رسولش و اهل بیت را دوست داشت، پس او را دوست بدارید. سپس رسول خدا (ص) میفرماید: ای جبرئیل، این شخص خدا و رسولش و اهل بیت او را دوست داشت پس او را دوست بدار. آنگاه جبرئیل میگوید: ای فرشته مرگ، این شخص خدا و رسول خدا و آل رسول را دوست داشت، پس او را دوست بدار و با او مدارا کن. پس فرشته مرگ به این شخص نزدیک میشود و میگوید: ای بنده خدا، آیا سند آزادی و مدرا رهاییات را گرفتهای؟ آیا به نگاهدار بزرگ در زندگی دنیا تمسک جستهای؟ خدا به او توفیق میدهد و میگوید: آری.
آنگاه از او میپرسند: آن چیست؟
میگوید: ولایت و دوستی علی بن ابی طالب (علیه السلام).
پس میگوید: راست گفتی و خدا تو را از آنچه میترسیدی در امان داشت و به آنچه امید داشتی بشارت داد، و آن همراهی و همدمی با رسول خدا و علی و ائمه (ع) از نسل اوست. آنگاه به آرامی و ملاطفت و دوستی و شفقت روحش را میستاند و با کفنی که از بهشت آمده میپوشاند و با حنوطی به عطر مشلک حنوط مینماید. و سپس حلهای زردفام از حلل بھشتی بر آن میکند، پس چون در قبر نهاده میشود، دری از درهای بهشت بر او گشوده میگردد و بوی خوش و شادی از آن به ارمغان میرسد. سپس به او گفته میشود: بسان تازه عروسان به آرامی بخواب بشارت باد تو را به شادابی و طراوت و نعمت بهشت و پروردگاری که از تو ناخشنود نیست. و زمانی که مرگ کافری فرا میرسد، رسول خدا (ص) و علی مرتضی و ائمه معصومین (ع) و جبرئیل و میکائیل و فرشته مرگ نزد او حاضر میشوند. پس جبرئیل به او نزدیل میشود و میگوید: ای رسول الله، این شخص دشمن شما اهل بیت بود پس دشمن او باشید. و رسول خدا (ص) میگوید: ای جبرئیل، این شخص دشمن خدا و رسولش و اهل بیت رسولش بود، پس با او دشمن باش و بر او سخت گیر. پس جبرئیل میگوید: ای فرشتهٔ مرگ، این شخصی دشمن خدا و پیغمبر و اهل بیت (ع) او بود، پس با او دشمن باش و بر او سخت گیر. فرشته مرگ به آن شخص نزدیاد میشود و میگوید: ای بنده خدا، آیا سند آزادی و مدرا رهاییات را گرفتهای؟ آیا به نگاهدار بزرگ در دنیا تمسک جستهای؟ میگوید: خیر!
پس به او میگوید: ای دشمن خدا، تو را بشارت باد به غضب الهی و عذاب و آتش او. آنچه امید داشتی از دستت رفت و آنچه از آن میترسیدی بر تو نازل شد. آنگاه جانش را با شدت و خشونت میستاند، و سیصد شیطان مأمور روح او میکند تا بر چهرهاش آب دهان بیندازند و از بویش در عذاب باشد. و هنگامی که در قبر نهاده میشود، دری از درهای آتش بر او گشوده میگردد که از آن شعلهها و بوی تعفن به او میرسد. در این روایت طولانی از یکسو تصریح شده است که همگان قبل از قبض روح و در حال احتضار به حضور معصومین و ملائکه میرسند و از سوی دیگر به وضوح آمده است که برخورد با مؤمنین و کافرین یکسان نیست.
البته در سایه برهان آشکار است که مقصود از کافر آنانی است که در کفر خود معذور نبودهاند و با وجود دلایل هدایت و نشانههای راه مستقیم، مسیر منحرف را برگزیدهاند.
احتضار در نگاه عقل
اگر به دیده تحلیل عقلی لحظات نزدیک مرگ را بکاویم، آنچه در این هنگام رخ میدهد، سست شدن ارتباط روح و بدن مادی میباشد. در پی ضعف این رابطه، روح آزادی مییابد و به مشاهداتی نائل میشود که تابحال برایش میسور نبود. ماوراء ماده را میبیند و از نادیدهها آگاه میگردد. پس در هنگام احتضار به شهادت عقل و تقل میتوان چیزهایی را مشاهده کرد که تا آن زمان از دیدن آنها محروم و ناتوان بودهایم.
عالم قبر یا برزخ
پس از مرگ، روح به دنیایی میرود که آن را «عالم قبر» یا «برزخ» مینامند. این عالم بر دنیای مادی احاطه دارد. از اینرو مردگانی که در برزخ هشیارند میتوانند مردمان دنیا را ببینند و از کار و گفتارشان آگاه گردند.
أمام صادق (ع) میفرمایند: مردگان خانوادههای خود را هر روز یا هر دو روز یا هر سه روز یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال – بسته به میزان منزلت و عملشان – میبینند و سخنان شخص در حال احتضار میتواند بخشی از عالم برزخ را مشاهده کند و برخی از مردگان را ببیند. این مردگان در کنار ما هستند، ولی حجاب ماده مانع دیدار آنها میشود و چون پرده کمی کنار میرود، میتوان آنها را دید یا صدایشان را شنید یا با آنها گفتگو کرد.
آنان که احتضار را چشیدهاند کسانی که تا نزدیک مرگ رفته و جرعهای از احتضار را چشیدهاند، پرواز روح، گذر از دهلیز، مشاهده برخی مردگان، دیدار نور و انسانهایی نورانی را گزارش میدهند. «پرواز روح» در اثر کاهش ارتباطش با جسم میباشد و «دهلیز» حجاب بین عالم ماده و برزح است که درگذر از آن در انتها به مشاهده نور نائل میآیند. مردگانی که میبینند، برخی از کسانی هستند که به دلیل ارتباط با این شخص در اطراف او قرار دارند و تا آن هنگام حجاب ماده مانع از رؤیت آنها بوده است.
از اینرو چه بسا کسانی در حال زندگی دنیوی موفق شوند، با تضعیف بستگی روح به تن، به مشاهده عالم ناپیدا بپردازند، همان گونه که افراد عادی نیز در هنگام خواب، گاه و بیگاه به دیدار مردگان نائل میشوند، زیرا در این زمان نیز ارتباط روح با جسم کاهش مییابد. خداوند تبارل و تعالی می فرماید: خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز میستاند، و نیز روحی را که در موقع خوابش نمرده است قبض میکند، پس آن نفسی را که مرگ را بر او واجب کرده نگاه میدارد. و آن دیگر نفسها را تا هنگامی معین به سوی زندگی دنیا بازپس میفرستد. قطعاً در این امرا برای مردمی که می اندیشند نشانههایی از قدرت خدا است.
تفسیر دیدهها
آنچه شخص در حال احتضار مشاهده میکند، مانند آنچه در خواب میبیند، همواره مطابق با واقع نیست، یعنی او گاه به دلیل ضعف قوای ادراکی از دریافت صحیح عاجز میماند و خطا میکند. از سوی دیگر این مشاهدات در هنگام بیان برای دیگران، به گونهای گرفتار تفسیر شخص میشوند و با اعتقادات و باورهای او درهم میآمیزند. از اینرو چه بسا چند نفر یک چیز را در حال احتضار ببینند، ولی یکی آنها او را «بودا» و دیگری مسیح (ع) و سومی رسول گرامی اسلام (ص) پندارد. این تفاوت تفسیرها هرگز به معنای تفاوت دیدهها نمیتواند باشد، تا گمان شود هر که آنچه را اعتقاد دارد، میبیند! آنچه میبیند به اعتقاد او بستگی ندارد، به میزان جدا شدنش از بدن و توانایی روحش وابسته است، ولی آنچه میگوید با اعتقاد او ارتباط دارد، یعنی این اوست که به دیدههایش رنگ عقایدش را میزند و مشاهدات خود را در پوششی از عقایدش برای دیگران بازگو میکند.
اثر احتضار
بدون شک ملاحظه برخی از نادیدهها میتواند تأثیری ماندنی پر روح و روان آدمی بگذارد و نگرش او را نسبت به زندگی تغییر دهد. اما احتمال تأثیر آن در تواناییهای فرد به مراتب کمتر و دامنه آن محدودتر میباشد. از اینرو میبایست آنچه را در این باب گفته میشود به دیده تردید نگریست، زیرا هرچند چنین امری از نگاه عقل محال نیست، لکن هرگز وقوع چنین قدرتهایی نمیتواند نتیجه منطقی مشاهده عالم مردگان باشد.
پیرامون کتاب حاضر
کتاب «تحول یافته به وسیله نور» که مترجم محترم آن را «ادراکات لحظات نزدیک مرگ و تحولات روحی آن» نام نهاده است، گزارشی آماری و تحقیقی میدانی پیرامون کسانی است که احتضار را چشیدهاند. نسبت به این کتاب توجه به چند نکته لازم است:
۱. سوژههای اصلی تحقیقی – یعنی ۴۰۰ نفری که مورد پرسش واقع شدهاند – همگی در دوران کودکی به این ادراکات نائل شدهاند، یعنی زمانی که تکلیف الهی متوجه آنها نشده بوده و صحت و سقم اعتقاداتشان در روح و روان آنها تأثیر نکرده بود. البته ممکن است افرادی که اعتقادات باطل دارند، به دلیل اینکه در برگزیدن این عقاید معذور بودهاند و باصفای باطن این راه را رفتهاند، این عقاید باطل در جانشان تأثیر سوء نداشته باشد و نورانیت باطن آنها باقی بماند.
۲. همچنان که اشاره شد، میتوان تأثیر روحی این پدیده را در افراد به راحتی پذیرفت. اما پیدایش قدرتهای خارقالعاده را باید به دیده شک نگریست.
۳. تلاش نویسنده کتاب دکتر ملوین مورس برای یافتن یا کانون مادی در بدن آدمی که مرکز این ادراکات باشد – یعنی لوب گیجگاهی نیمکره راست مغز – همانگونه که او خود اعتراف دارد، به هیچ وجه به معنای ابطال جنبه معنوی و روحانی این ادراکات نیست، بلکه از نگاه فلسفی تمامی یافتههای علمی و ادراکات ما اموری روحانی هستند، هرچند دارای برخی مقدمات مادی باشند و تأثیراتی در جسم زمینه آنها را برای روح فراھم آورد.
۴. توجه نویسنده به معنویات در حرفه پزشکی امری مهم است که باید پزشکان متعهد و مسلمان ما به آن اهتمام ورزند و با مراجعه بیشتر به مباحث اعتقادی و اخلاقی در توسعه معنویت درمان بکوشند.
آخرین سخن
بدون شک مطالعه این کتاب میتواند تأثیری گسترده و ماندنی در اعتقادات ما نسبت به جهان پس از مرگ داشته باشد. هرچند همواره باید گفتهها را به محک عقل و نقل صحیح سنجید و سپس پذیرفت
نام مؤلف/گردآورنده: ملوین مورس، ترجمه: رضا جمالیان
تعداد صفحات: 257 صفحه
دانلود کتاب ادراکات لحظات نزدیک به مرگ و تحولات روحی آن