انسان و هنر
موضوعی که مدت ها مورد بحث و بررسی واقع شده است، این بوده است که «هنر» غریزه بشری است یا از مصنوعات انسان است. در نتیجه بررسی ها معلوم گردیده که هنر زمانی بوجود آمده که انسان خواسته است خود را بیاراید و زیبا جلوه کند و نظر دیگران را جلب نماید یا افکار خود را به معرض نمایش بگذارد. طفل چهار ساله که پس از خوردن نان با خمیر وسط آن، گلوله هایی می سازد، شاید مورد توجه کسی نباشد ولی برای کودک این اولین گام در عالم هنر است.
هنگامی که طفل با مداد خطوط درهم و برهمی می کشد، از نظر ما اهمیتی ندارد ولی طفل با این خطوط به نظر خودش شکل خانه ای را کشیده است یا منظره ای را نشان داده است و این اولین و ساده ترین مرحله پیشرفت هنر نقاشی است. اولین بار که انسان ابتدایی پر رنگین حیوانی را که شکار کرده بود، میان موهای خود گذاشت و یا پوست شیر یا پلنگی را که کشته بود به کمرش بست، قدمی در راه نشان دادن زیبایی برداشته است، انسان ابتدایی پوست حیوانات را برای جلوگیری از سرما به خود نمی بست، بلکه برای زیبا شدن و جالب بودن این کار را می کرده است، که بعدا بصورت پوشش بدن عادت و معلول گردیده است.
داروین می گوید: وقتی به یکی از افراد قبلیه فویجی، لباس پنبه ای سرخ رنگی داد، آن مرد لباس را پاره پاره کرد و هر قسمت را به یکی از دوستان خود بخشید و آن ها تکه های لباس را بعنوان زینت به خود آویختند.
بنابراین انسان برای زیبا شدن و جلب نظر دیگران، دست به انجام کارهایی زده که سرانجام باعث پیدایش هنرهای مختلف از قبیل نقاشی و رقص و موسیقی گردیده است. در خصوص زیبایی باید گفت که شرایط زیبایی بستگی به زمان و مکان دارد و نمی توان شرایط خاص و ثابتی را برای زیبایی در نظر گرفت، زیرا چیزی که به نظر یک نقر زیبا می آید ممکن است نظر دیگری را به خود جلب نکند یا چیزی که امروز زیبا و مطلوب به نظر می رسد، ممکن است در ادوار بعدی زشت و نامطلوب جلوه نماید.
دهان کوچک یکی از شرایط زیبایی بود چنانکه شاعران هم در این زمینه اشعار زیادی سروده اند، موهای بلند یکی از مظاهر زیبایی بوده و آن را به کمند تشبیه می کردند. اما امروز همه زلف ها را برای زیبایی کوتاه می کنند و اگر کسی گیسوی بلند داشته باشد، می گویند دهاتی است!
مقصود از بیان موارد فوق این که زیبایی شرایط خاص و ثابتی ندارد و در زمان های مختلف عقاید مختلفی در این باره اظهار شده است که میل به زیبا شدن هنر را بوجود آورده است.
مجسمه سازی نیز مانند نقاشی از فن کوزه گری پیدا شده است، وقتی گل برای ساختن ظروف آماده شد، کم کم مجسمه هایی از انسان و حیوان ساخته شد و تزییناتی بکار رفت و هنر بصورت مجسمه سازی جلوه گری کرد، وقتی عقاید مذهبی تکامل پیدا کرد، انسان ها صورت خدایان افسانه خود را از سنگ و چوب ساختند و برای آن ها معابدی بوجود آوردند و حداکثر هنر خود را در جایگاه خدایان نشان دادند و از اینجاست که هنر در خدمت آیین و عقاید در آمد.
انسان از نغمه های پرندگان لذت می برده است و جست و خیز حیوانات را تقلید می کرده است، که این مقدمه پیدایش آواز و آهنگ شده است. آهنگ نوازی یکی از تفریحات و سرگرمی های امروز است، ولی در نظر انسان ابتدایی یکی از امور جدی به شمار می رفته است، زیرا مقصود آنان از این کار نشان دادن امیال و آرزوهایشان به خدایان سنگی و چوبیشان بوده است … .
انسان ابتدایی از شاخ و پوست حیوانات آلات موسیقی می ساخت، کم کم از ترکیب موسیقی و آواز، هنرهای نمایش و تئاتر پیدا شده است، بومیان شمال غرب استرالیا، مرگ و زندگی را به شکل خاصی نمایش می دادند. و با افعال و حرکات خاصی مرگ و زندگی را مجسم می کردند.
نقاشی
حرکت انسان بر روی زمین های مرطوب و ماسه های کنار رودخانه و دیدن اثرات پا، انسان را متوجه کرده است که گل نقش پذیر است و این توجه مقدمه پیدایش هنر نقاشی و ساختن ظروف گلی به همراه نقش و نگارهای زیبا بوده است.
انسان ابتدایی برای نشان دادن افکار و عواطف و تجسم تصورات دینی خود پس از آشنایی و اطلاع از شکل گیری خاک مرطوب متوجه نقاشی و نگارگری و مجسمه سازی گردید و با کشیدن نقوش مختلف بر روی گل و شن، احساسات خود را ظاهر کرد و کم کم با نقاشی و رنگ آمیزی آشنا گردید و با شیره گیاهان و میوه ها و گل ها به رنگ آمیزی پرداخت که امروز در حفاری ها و در روی سفال ها آثار آن را مشاهده می کنیم.
در نقاشی غارها بیشتر صورت حیوانات درنده و پرندگان و حیواناتی که آرزوی شکار آن ها را داشتند، منقوش است و گاهی میدان های جنگ نشان داده شده است. کم کم نقاشی و مجسمه سازی وسیله نشان دادن افکار و عواطف انسانی گردید و به همین دلیل با افکار مذهبی ارتباط پیدا کرد.
تصاویر حیواناتی که روی سفال کشیده شده مخصوصا نقش بزکوهی که حیوان ملی ایرانیان است دارای روج و سادگی خاصی است و در بسیاری از آثار سفالی گذشته دیده می شود، زیرا بز کوهی مظهر فراوانی و روییدنی ها بوده است.