زن بودن | نوشته تونی گرنت
زن بودن رویکردی استثنایی نسبت به زنانگی ترسیم میکند. به زنان چهارچوب ذهنی صحیحی برای پیوند خوردن با مرد میدهد و به تفاوتهای روانشناسانه و بیولوژیکی میان جنسیتها میپردازد و حاوی مباحثی است که مخاطب آن فقط زنان نیستند، آگاهی تمامی زنان و مردان از مباحث کتاب زن بودن ضرورت امروز زیستن است.
دیدگاه کتاب
کتاب حاضر به بیان چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و متمدن معاصر از سرشت و فطرت طبیعی خود میپردازد. تونی گرنت در این کتاب با تأکید بر نقش ابزاری «زن» در جوامع سرمایه داری کلان، و ضمن انتقاد از این شعار معروف جنبش فمینیستی که «توان جسمی زنان برابر و یا حتی فوق توان جسمی مردان است» معتقد است که:
زن متوسط امروزی، مانند اکثر مردان فقط به دنده دیگری در چرخه نیروی کار بدل گشته است.
نویسنده با اشاره به تن در دادن زنان به سوء استفادهٔ جنسی از آنان در جوامع مدرن و پیشرفته صنعنی تحت عنوان «انقلاب جنسی»، با نگرشی دقیق و انتقادی، به رد این نظریه میپردازد. همچنین در این کتاب ضمن برشمردن وجوه گوناگون شخصیت زن در جهان معاصر و بررسی دقیق هر یک از ابعاد مذکور، هدف خویش را از این کنکاش، «یافتن نظریهای که بیانگر حرف دل مادر، زن شاغل، همسر و معشوقه باشد» ذکر میکند.
تونی گرنت جنبه مادونای شخصیت زن را جنبهای میداند که «بازتابنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری، وقار و وفای به عهد» است. چنین زنی در پی رقابت با مردان نیست. او در زندگی ترجیحا مرد را به سوی عظمت و موفقیت سوق میدهد و بیهیج قید و شرطی از تلاشهای وی در جستجوی کسبب خرسندی و موفقیت حمایت میکند.
مقدمه تونی گرنت در کتاب زن بودن
زن بودن چیزی به مراتب بیش از مؤنث بودن است. زنانگی در طول اعصار همواره پیچیده در رمز و راز بوده است، چنانکه این رازآلودگی حتی در میان عالمان و دانشمندان نیز مسحور و متحیر کننده است. میگویند زیگموند فروید در اواخر زندگیاش از پاسخگویی به این پرسش که «زنان چه میخواهند؟» مأیوس شد. در سال ۱۹۳۲، یکی از شاگردانش به نام سی. جی. یونگ مینویسد: «در میان پیشگامان، این نتیجه که مردان عملا هیچ درکی از روانشناسی زنان چنانکه هست ندارند. امری مسلم و قطعی است ولی مایه شگفتی بیشتر پیبردن به این نکته است زنان هم خود را نمیشناسند».
شاید روانشناسی جنس مؤنث همواره به گونهای مبهم و به عبارتی هم برای زنان و هم مردان به صورت یک راز باقی بماند. ولی یک چیز قطعی است که و آن اینکه در دهه گذشته، آگاهی زنان دگرگون شده است.
چند سال پیش، اقدام به مطالعه اصولی و منظمی درباره روانشناسی زنان کردم. در پی یافتن نظریهای که بیان کند زن بودن به چه معنایی است، آثار مکتوب را زیر و رو کردم. به دنبال نظریهای بودن که بیانگر حرف دل مادر، زن شاغل، همسر و معشوقه باشد؛ نظریهای که بر اساس آن هر زنی بتواند خویشتن خویش را ببیند و نهایتا خود را پیدا کند. به تدریج تحقیقات مجاب کننده «کارل گوستاو یونگ» و همکارش را کشف کردم.
یونگ اعتقاد داشت که درون هر زنی «مردی» وجود دارد و درون هر مردی «زنی». او جنبه زنانه مرد را «انیما» و جنبه مردانه زن را «انیموس» نامید. برای دستیابی به تکامل انسانی، لازم است زن و مرد هر دو در طول زندگی جنبههای زنانگی و مردانگی درونیشان را باهم ادغام کنند.
-
ممنون ازتون
-
سلام این کتاب با ترجمه خانم گنجی زاده هست؟ و نسخه دانلود ios هم دارید؟
-
من پول کتاب رو ریختم لینک دانلود ندادین باید چه کار کنم؟؟؟؟؟؟
-
ممنون از سایت خوبتون….من این کتاب رو بصورت الکترونیکی خریدم و مطالعه کردم…این کتاب میتونه خیلی برای من ودختران و زنان این جامعه مفید باشه…مطالعه این کتاب رو به همه توصیه میکنم